• گوشه ای از معجزات امام هفتم شیعیان
  • یکی از ویژگی های امامان معصوم اعمال خارق العاده ایست که در طول حیات مبارک خود مردم شاهد آن بوده اند که برخی از آنان در کتب تاریخی ثبت شده است. هر چند وجود معجزه یکی از نشانه های نبوت است اما شرط دیگر آن ادعای آورنده آن بر پیامبر بودن است ؛ بنابراین برخلاف
  • موسی دیگر
  • بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر صادق آل نبى را داده حّى بى نیاز از براى تشنگان علم، دریایى دگر گرچه زهرا را به عالم نیست همتایى، ولى
  • کنگره عرش برین
  • مژده‏ اى دل که به ما تاج سرى داد خدا شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا شجرطیبه ى گلشن طاها را باز هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف صدف ب
  • خورشید عشق
  • سر زد مهى زیبا از نسل کوثر شد جلوه‏ گر نور موسى بن جعفر بر گوش جان – هردم رسد- این زمزمه چشمت روشن – یا مولاتى – یا فاطمه تابنده خورشید عشق و عقیده امام صادق را فروغ دیده شد سیمایش – روشنگر – جانها همه چشمت روشن – یا مولاتى – یا فاطمه
  • موضع گیری امام در رابطه با حکومت
  • هارون از سرسختى آل على در برابر حكومت عباسيان به شدت رنج مى‏برد و از اين رو، از هر راهى كه ممكن مى‏شد، مى‏كوشيد تا آنان را بكوبد يا در جامعه سبك سازد، پولهاى گزاف به شاعران خود فروخته مداح دربارى مى‏داد تا آل على‏ را هجو كند. از جمله در مورد منصور نمرى در
  • حل مشکلات و رفع گرفتاری های شیعیان
  • كـاظـم (عليه السلام) بـا دقت ، عملكرد شيعيان و ياران خود را زير نظر داشت و اشتباهات و لغزشهاى آنان را متذكر مى شد. اينك چند نمونه : يكى از ياران امام (عليه السلام) به نام يعقوب خدمت آن حضرت رسيد. امام (عليه السلام)خطاب به وى فرمود: (اى يـعقوب ! تو رو
  • آگاه کردن شیعیان از حوادث ناگوار آینده
  • وساطت براى شيعيان از ديـگـرتـلاشـهاى امام كاظم (عليه السلام) در ارتباط با شيعيان وساطت از آنان براى برآمدن حاجاتشان مـى بـاشد. به عنوان نمونه محمدبن سالم مى گويد: زمانى كه سرورم موسى بن جعفر(عليه السلام) را نزد هارون بردند، هشام بن ابراهيم خدمت آن حضرت
  • پیامک های ولادت امام موسی کاظم علیه السلام
  • مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده، فاطمه بر دیدن موسی بن جعفر آمده ، کاظمین امشب چراغان از وجود کاظم است خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است میلاد هفتمین فخر عالم امکان باب الحوئج ، موسی بن جعف بر شما مبارک باد. امام موسی کاظم(علیه السلام) فرمودند:
  • تحکیم امامت امام موسی کاظم علیه السلام
  • امامان گرامى ما را رسم بر اين بود كه براى شناساندن امام و مرجع علمى و سياسى و دينى بعد از خويش، به نام و شخص او تصريح مى‏فرمودند تا براى آنها كه مى‏خواستند از ين رهگذر سوء استفاده‏هاى سياسى، بكنند، مفرى باقى نماند و هم شيعيان راستين، امام و جانشين واقعى ر
  • حسادت هارون به امام موسی کاظم(علیه السلام)
  • موسى بن جعفر(عليه السلام) برترين شخصيت علمى ، دينى ، معنوى و سياسى عصر خود بود. علاوه بر آنـكـه سـمـت خـويـشـاوندى با رسول خدا(صلي الله عليه و آله )، جانشينى آن حضرت و پيشوايى امت را نيز داشت . مـجـمـوعـه ايـن بـرجـسـتـگـي ها و مزايا، شخصيت و موقعيت اجتما
  • تقيّه و وضوی اهل سنت
  • پـنـهـانـكـارى ـ كـه هـمـان مفهوم تقيّه است ـ به عنوان يك استراتژى مبارزاتى در رويارويى با دستگاه خلافت ، در زندگى سياسى امام كاظم (علیه السلام) جايگاه ويژه اى داشت . زيرا در دوران امامت آن حـضـرت ، بـنـى عـبـاس هـمـه نـيـرو و تـوان خـود را بـراى نـابـودى
  • برآورده شدن حوائج شیعیان توسط امام کاظم (علیه السلام)
  • همواره امامان شیعه خود را موظف به رعایت حقوق پیروانشان می دانستند و این امر جزء سیره آن بزرگواران بوده است . ایشان تمام تلاششان را می کردند تا از طرف دشمنان آسیبی به آنان نرسد. از جمله سیره امام موسی کاظم علیه السلام در این زمینه است. حضرت با تمام توان در
  • عبادت و بندگي امام هفتم علیه السلام
  • در میان مناقب بی شمار امام هفتم علیه السلام خلوت با معشوق و مناجات با قاضی الحاجات، درخشندگی خاصی دارد و بدین جهت آن حضرت را «عبد صالح، راهب بنی هاشم و زین المتهجدین » لقب داده اند . آن حضرت بسیاری از شب ها را تا سپیده صبح به دعا و مناجات می پرداخت .
  • شجاعت و استقامت امام کاظم علیه السلام
  • اقیانوس بی کران علم و دانش پیشوایان معصوم برای غواصان در آن، ناشناخته نیست . در اینجا برای معرفی اجمالی توان علمی هفتمین امام به چند شاهد تاریخی اشاره می کنیم:
  • سخاوت و بخشندگى امام کاظم علیه السلام
  • آن حضرت بخشنده ترین مردم زمان خویش بود . در منابع شیعه و اهل سنت آمده است که هر گاه از کسی بدی و ناخوشایندی به آن حضرت می رسید، با ارسال هدایایی پاسخ می داد (1)، و این اوج بخشندگی و سخاوت است . مبلغ اعطایی آن حضرت به اندازه ای بود که نیازمند را بی نیاز می
  • هفتمین نور خدا
  • چون گل گلزار صادق پرده از رخ برگرفت عالم از نور جمالش جلوه ى دیگر گرفت آفتاب صبح صادق آنکه از صبح ازل روشنى خورشید از آن ماه بلند اختر گرفت
  • چراغ راه هدایت
  • اگر بر آید چو مرغى زپیکر خسته ‏ام پر پرم سوى برگاه ى که باشد از عرش برتر به بارگاهى که در آن، هزار موسى بن عمران براى خدمت کند رو،به عرض حاجت زند در
  • باب الحوائج
  • در هفتم ماه صفر شد جلوه گر ماهى منور تابیده نور از طلعت موسى بن جعفر عالم شده نورانى از ماه جمالش گشته فضا خوشبو ز عطر بى مثالش
  • ای کوه صبر و تقوا
  • روح مطهر تو، خورشید بی زوال است با ظلمت و تباهی، همواره در جدال است ای شهسوار دلها، آقا امام کاظم غالب به خشم گشتی، ای روح پاک وصائم
  • يوسف آل نبى در چاه شد
  • یــــوســــف آل نـــبــى در چـــاه شد قــعــر زنــدان جلــوه گـاه ماه شد آنــچــنـــان زنـــدان او تــــاریـــك بــود كز سیاهى روزها شب مـى نمود
  • پرواز پرستويي
  • چارده بار، چارده پاییز، می چکید از بهار و خون می شد چارده سال از حضور کسی، آسمان داشت نیلگون می شد پای زنجیر زخم بر می داشت، طاق می شد تحمل زندان داشت دلتنگ میهمان خودش، داشت دلواپس جنون می شد «مرگ» آمد شبیه خرما شد، تازیانه تعارفاتی کرد
  • زنداني شگفت
  • پشت غزل شکست و قلم شد عصای او هرجا که رفت، رفت قلم پا به پای او شاعر «سکوت ـ ضجّه» زد و خُرد شد، ولی نشنیده مانْد مثل همیشه صدای او بعدش نوشت از غم، مردی که می رسید هر شب به گوشِ سردِ زمین، ناله های او پس واژه واژه، شعر به زندان بدل شد و
  • پشت دروازه روشن
  • میله ها بیش از این طاقتِ شرمندگی ندارند. روزگاری است که زندانِ هارون، سرریزِ نور شده است؛ آن چنان که بیش از این نمی توانند خورشید را در خویش بگنجانند.
  • خداحافظ، سرزمین پدری!
  • خداحافظ پدر! دلم برای باریدن در این آسمان خشک تنگ است. خداحافظ کبوتران گلدسته محمد صلی الله علیه و آله وسلم ! مرا به میهمانی شلاقها و زنجیرها می برند. می روم که سالها چلّه نشین تنهایی خویش باشم.
  • آخرين پيام در آخرين روز
  • روزها یكى پس از دیگرى مى آمدند و مى رفتند و خورشید عالم افروز به عادت همیشگى اش هر روز از مشرق سر در مى آورد و در مغرب غروب مى كرد، اما چیزى كه او مى دید فقط تاریكى سیاه چال بود. سال هاى سال بود كه سهم او از روشنایى روز، فقط نور اندك از روزنه كوچكى بود
  • دل بى دوست، دلى غمگين است
  • زیر سایه درختى نشسته بود و كیسه بزرگش را هم كنارش گذاشته بود. قیافه‌اش آن قدر زشت شده بود كه او را نمى شد شبیه هیچ جانورى تصور كرد.
  • عصاي پيامبر مهم است يا گوشت و پوست پيامبر؟
  • یک روز على بن یقطین، كسى را نزد ما فرستاد كه دو شتر تیزرو خریدارى كنید و از راه اصلى دور شوید و از بیراهه به مدینه بروید و اموال و نامه هایى به ما داد و گفت : اینها را به ابوالحسن موسى بن جعفر علیهماالسلام برسانى به طورى كه هیچ كس از كار شما آگاه نشود.
  • راهبي که دنبال اسم اعظم مي‌گشت
  • سه روز آنجا ماندم اما نه در را كوبيدم و نه كارى براى باز كردن آن كردم . روز چهارم خداوند در را گشود، چون ماده گاوى آمد كه بر پشت خود هيزم داشت و پستان بزرگش را مى كشيد و بزرگى پستان به حدى بود كه نزديك بود شيرش بيرون بزند، گاو به در فشار آورد در گشوده شد
  • هدیه تبیان به مناسبت میلاد امام کاظم - دانلود کتاب رایگان
  • به نام خداوند تبارک و تعالی کاربران و دوستان محترم سایت تبیان سلام میلاد حضرت موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام بر شما مبارک باشد. به شاد باش این روز گرامی خواستم هدیه‌ای تقدیم شما کنم؛ یک دوست ! بله، یار مهربان و دانا و خوش بیان؛ کتاب. برای شم
  • آورده‌اند که... (بر بال خاطرات امام کاظم)
  • امام وقتی احساس کرد این نقشه برای اهانت به حجت خدا طراحی شده است، با صلابت و قاطعیت، سرش را بلند کرد و به عکس شیری که روی پرده کشیده شده بود، اشاره کرد. پس آن تصویر به صورت شیر درنده‌ای مجسم شد و در یک لحظه آن مرد ساحر را درید و به کام مرگ فرستاد. سپس به
  • کتابستان حضرت کاظم - کتابشناسی
  • درباره کرامات و فعالیت های هفتمین پیشوای شیعیان، امام موسی کاظم علیه‌السلام، در زمینه های گوناگون سیاسی، دینی و اعتقادی تألیفات بسیاری به ویژه در سال های اخیر به رشته تحریر درآمده که برخی از آنها عبارتند از:
  • داستان والی اهواز و نامه امام کاظم
  • گفت اجازه می‌دهید من خدمت دیگری هم به شما بکنم؟ گفتم بله. گفت من می‌خواهم هر چه دارایی دارم، امشب با تو نصف کنم، آنچه پول نقد دارم با تو نصف می‌کنم، آنچه هم که جنس است قیمت می‌کنم،نصفش را از من بپذیر.
  • سلام بر کاظم، فرزند نور - قطعه‌ای به یاد حضرت موسی کاظم
  • سلام بر فرزند کعبه و منا، سلام بر فرزند نور که هیچ زندانی فروغش را نکاست. سلام بر فرزند دانش و بینش که درایتش، رهبر مردم بود و سخنانش کلیدواژه‌های چگونه زیستن؛ سخنانی ‌که از تاریک‌ترین سیاه‌چال‌ها برمی‌آمد و تیرگی قلب‌ها را می‌زدود. سلام بر کسی که ب
  • زنی خوش سرانجام - داستان سرگذشت مادر امام کاظم
  • مى شنود که: «تمام بردهها را فروختم. جز دو کنیز بیمار!» کنیز را نشان مى دهد و قیمت را هفتاد دینار اعلام مى کند. فرستاده امام تخفیف مى خواهد. برده فروش نمى پذیرد. فرستاده، کیسه را به او مى دهد و مى گوید: «جز این چیزى ندارم. نمى دانم چقدر است!»
  • در جست و جوی تو
  • لب به شکایت نگشودى و تنها پس از شهادت بى فریادت، دیده بودند که پیکر فرزند رسول، نیلگون به خاک سپرده شد... اما آن لبهاى زهر چشیده که همیشه قاریان توحید بودند، هرگز در حضور نخوت ستمکاران عباسى سر خم نکرد. تو را باید در مردان دلشده‌اى جست وجو کرد که د